یه راه دیگه برای اینکه بگین یه نفر تنبلی یا کمکاری میکنه یا شدّت چیزی کم شه، اینه که از فعل زیر استفاده کنین
Slack off:
1. to become lazy or inefficient
Near the end of the school year, Sara began to slack off, and her grades went down.
نزدیک به آخرای سال تحصیلی، سارا تنبلیش گرفت و نمراتش افت کرد
2. to work less hard than is usual or necessary
Workers tend to slack off on Mondays and Fridays.
کارگرا معمولاً روزای دوشنبه و جمعه کمکاری میکنن
3. to become less severe or extreme
If this rain would slack off, we could finish the work outside.
اگه شدّت این بارون کم بشه، میتونیم کار بیرون رو تموم کنیم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: